دهها هزار مسلمان ميانمارى را با فجيعترين وضع از خانه خودشان بيرون کردند؛ بچهها و زنان و مردانشان را کشتند؛ اموالشان را غارت کردند؛ هر کس توانسته جان خودش را بردارد، فرار کرده؛ در دنيا هم کسى به کسى نيست.
به گزارش مشرق، مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله سيد علي خامنه اي، سالها پيش در طليعه ايام پربرکت ماه مبارک رمضان، درباره نسل کشي مسلمانان در ميانمار مواضعي اتخاذ کرده اند که از نظر مي گذرد:
«امروز جريان ظلم در دنيا، حقيقتاً يک جريان بىسابقه است. امروز اين قدرتهاى بزرگ با وسايل تبليغاتىِ همهگير و با امکاناتى که حق را به صورت باطل و باطل را به صورت حق جلوه مىدهد، در دنيا مسلطند؛ قدرتهايى که براى ارزشهاى انسانى و الهى ذرهيى ارزش قائل نيستند و به آن اعتنايى ندارند؛ چه کسى مىخواهد در مقابل اينها بايستد و مطلب حق را بيان کند؟ ببينيد امروز در دنيا چه مىکنند و چهقدر ملتها - بخصوص ملتهاى مسلمان - مظلوم واقع مىشوند؛ آن وقت آقايان مىنشينند و دم از طرفدارى از حقوق بشر مىزنند و شرم هم نمىکنند.
اين وضع مسلمانان مستضعف بيچاره ميانمارى است که دهها هزار نفر از آنها امروز با بدترين وضع در بنگلادش زندگى مىکنند. نمايندگان ما به آنجا رفتند و آمدند و خبرهايى به ما دادند که واقعاً خواب از چشم انسان مىپرد! چهقدر امروز دنيا نسبت به حقوق بشر به معناى واقعى بىاعتناست! مگر در دنيا صدايى از کسى بلند شد؟! يک مشت چکمهپوش دهها هزار مسلمان ميانمارى را با فجيعترين وضع از خانه خودشان بيرون کردند؛ بچهها و زنان و مردانشان را کشتند؛ اموالشان را غارت کردند؛ هر کس توانسته جان خودش را بردارد، فرار کرده؛ در دنيا هم کسى به کسى نيست؛ نه سازمان ملل حرفى مىزند، نه کميته حقوق بشر فريادى مىکشد، نه صليب سرخ جهانى احساس مسؤوليتى مىکند، نه اين کنفرانس ها و مؤسسههاى دروغىِ دفاع از حقوق بشر و دفاع از صلح و غيره حرفى مىزنند؛ کأنه اينها انسان نيستند! اين، دشمنى دنيا را با اسلام و مفاهيم و ارزش هاى اسلامى نشان مىدهد؛ اين نشان مىدهد که چهقدر نسبت به انسان بىاهتمام و بىاعتنايند و آنچه درباره حقوق بشر و اينگونه تعبيرات مىگويند، حربهاى سياسى است؛ براى اينکه کسى را در جايى بکوبند؛ کسى را بزرگ کنند؛ دولتى را تضعيف کنند و مردمى را از صحنه خارج نمايند.
متأسفانه اين حرف ها به گوش افکار عمومى اروپا و امريکا نمىرسد تا بفهمند که زمامداران شان در دنيا چه دارند مىکنند. مردم ما اين حقايق را مىدانند؛ مىدانند که اينها در بيان ادعاهاى بشردوستانه و طرفدارى از حقوق بشر، چهقدر دروغگو هستند. آن سادهلوح هايى که به اين حرفها دل خوش کردهاند، آنها بايد اين مطالب را بشنوند.. مسائل مسلمانان ميانمارى را اصلاً بکلى کأنلميکن فرض مىکنند؛ چرا؟! مگر جرم اينها چيست؟! جرم اينها اين است که مسلمانند. آنها با اسلام دشمنند و از اسلام مىترسند.
امروز کار به جايى رسيده است که مبارزه با اسلام، زير پوشش انجام نمىگيرد.. تنها دريچه اميدى هم که براى ملتهاى مسلمان باقى مانده، جمهورى اسلامى است؛ آيا ما اين دريچه را ببنديم و اميد ملتها را کور کنيم؟ آيا ما هم سکوت کنيم؟ آيا ما هم در مقابل فشار قلدرمآبانه قدرتهاى بزرگ تسليم بشويم؟ آيا حکم خدا اين است؟ آيا خدا به اين راضى است؟ آيا سنت جهاد در مقابل ظلم، و امر به معروف و نهى از منکر در اسلام، اجازه چنين فکرى را به ما مىدهد؟ حاشا و کلّا. اينجا پرچم مبارزه با ظلم را حفظ خواهد کرد. ما در مقابل هر قدرت سلطهطلب و ستمگرى که در برابر ملتها به سرنيزه خود تکيه مىکند، مىايستيم؛ هرکس مىخواهد باشد. امريکا که هيچ؛ اگر قدرت و دولتى قدرتمندتر از امريکا هم باشد، در مقابلش مىايستيم؛ کمااينکه ايستاديم. ما يک روز در مقابل قدرت متحد امريکا و شوروى عليه خودمان، ايستاديم. امريکا و شوروى دو ابرقدرت بودند که مجموعاً قدرتشان از امريکاى فعلى به مراتب بيشتر بود و هر دو عليه ما همدست و متحد بودند؛ ولى ما در مقابل آنها ايستاديم و باز هم مىايستيم؛ اما اين ايستادگى، به عميقتر شدن و پُررونق شدن ايمان مردم احتياج دارد.»
ديدار با جمعي از روحانيون، 14/12/1370